فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج
دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش
به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج
بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روز
سواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج
دهان شهد تو داده رواج آب خضر
لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج
از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت
که از تو درد دل ای جان نمیرسد به علاج
چرا همیشکنی جان من ز سنگ دلی
دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج
لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است
قد تو سرو و میان موی و بر به هیئت عاج
فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی
کمینه ذره خاک در تو بودی کاج
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- آدم بسیار خوبی هستی و قلبی به روشنی آفتاب و مهری به مهربانی کبوتران داری. اما متاسفانه زیاد زود رنج و مردد هستی. سعی کن دست از تردید برداری که آفت و بلای پیشرفت و ترقی شماست.
۲- آنقدر خوب و مهربان و دوست داشتنی هستی که قدر و ارزش خود را نمیدانی. به همین جهت، زود فریب میخوری. سعی کن با درایت و کیاست بیشتر، با مردم برخورد کنی، چون مردم این زمان خیلی ناقلا هستند.
۳- همسر و پدر و مادر و فرزندان شما را زیاد دوست دارند. پس به آنان محبت کن و با زخم زبان آنها را آزار نده. شما مانند گاو نه من شیرده هستید. محبتی میکنید، اما بی موقع.
تعبیر غزل:
دل به کسی سپرده ای که به اعتقاد تو از همه کسانی که می شناسی برتر و بهتر است. او محاسن بسیاری دارد اما به خاطر داشته باش اگر قصد وصال او را داری باید تلاش و سعی بسیاری بکنی زیرا بین تو و او فاصله بسیار و این فاصله جز با سعی و تلاش بسیار تو پر نخواهد شد. پس تا دیر نشده از همین امروز آغاز کن.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 26,نوامبر,2024